داوطلب شرکت در آزمون سراسری قبل و بعد از امتحان
دانشجو ، یک هفته قبل از امتحان
دانشجو ، شب امتحان
دانشجو ، ?? دقیقه قبل از امتحان
دانشجو ، در حین امتحان
دانشجو ، بعد از امتحانات
دانشجو ، یک هفته قبل از امتحان
دانشجو ، شب امتحان
دانشجو ، ?? دقیقه قبل از امتحان
دانشجو ، در حین امتحان
دانشجو ، بعد از امتحانات
خدایا
عشقم را
به تو سپردم
مواظب عشقم باش.......
توی ساحل روی شنها قایقی به گِل نشسته
یکی با چشمونِ گریون گوشه ای تنها نشسته
نگاهه پراضطرابش به افق به بی نهایت
ساکته اما تو قلبش داره یک دنیا شکایت
تو چِشاش حلقه ی اشکِ توی قلبش غمِ دنیا
منتظربه راهِ یارِتابیاد امروزو فردا
باورش نمیشه عشق وهمه دنیاش زیرِآبِ
تنها مونده توی ساحل زندگی براش عذابِ
تنهایی براش عذابِ...!
خاطراتِ لبه دریا دیگه از یادش نمی ره
همه دنیاش زیرِآب وخودشم به غم اسیره
دستِ بی رحم زمونه عشقشُ بُرده به دریا
حالا از خودش می پُرسه میادش آیا وآیا؟؟؟؟
عاشقی که تنها باشه توی دنیا نمی مونه
دلِ عاشق روشکستن شده کاره این زمونه
خاطراتِ لبه دریا دیگه از یادش نمی ره
همه دنیاش زیرِآب واز غمِ دوریش می میره
هرگز از یادش نمی ره
از غمِ دوری می میره...!
دیگه از یادش نمی ره از غمِ دوری می میره .
پریا یه دریا ...
هر رفتن منجربه رسیدن نمیشود ولی برای رسیدن راهی به جز رفتن نیست
*******************************************
دوستی پیدا کن که دلش اونقدر بزرگ باشه که برایجا شدن تو دلش مجبورنباشی خودتو کوچیک کنی
*******************************************
دوست واقعی کسی است که دست تو را بگیرد ولی قلبت را لمس کند.
برسرسنگ مزارم بنویس :
زیراین سنگ جوانی خفتست باهزاران ای کاش ودوچندان افسوس
که به هرلحظه ی عمرش گفتست
این جوان براثرضربه ی کاری مردست
نه بنویس این جوان درعطش دیدن یاری مردست
جلوی روز وفاتم بنویس:
روزقربان شدن عاطفه درچشم نگار.
روزپژمردن گل درفصل بهار.
روزاعدام جنون برسردار.
روزخوشبختی یار
راستی شعریادت نرود:
آی گلهای فراموشی باغ
مرگ ازباغچه کوچکمان میگذرد ...
خودم را ساخته ام تا بگویم آنچه را باخته ام ، فراموش کرده ام . زندگی ام را به پای کسی گذاشتم که دوستش می داشتم ولی او هیچ وقت مرا دوست نداشت و چگونه دوستش بدارم آگاه از این که هرگز برایش اهمیتی ندارم ، به او حق می دهم شاید او هم مانند من یکی را دوست داشته است... حال از خود می پرسم : او را برای همیشه دوست خواهم داشت؟ افسوس که چنین نخواهد بود! او را فراموش کرده ام . من زمانی به خود نگریستم که دیگر سینه ام شکافته ، قلبم فسرده و روحم سپرده شده بود . باید صبر می کردم تا زخم سینه ام با نمک خوب شود ، با قلبم چه کار می کردم برای گرم شدن در آفتاب گذاشتمش اما آتش گرفت ، چاره ای نداشتم نیمی از خاکستر قلب سوخته ام را به آب و نیم دیگر را به خاک سپردم و به یادم ماند که روحم ، روحم ، روح من هیچ موقع ، هیچ وقت و هیچ زمانی از او جدا نشد . یادگار او سوالی است بی انتها : آیا صبر کنم بر او که بر من صبر نکرد....
پریا یه دریا ...
سلام یه سلام غم گرفته یه سلام پر بغض یه سلام پر اندوه.
بچه ها دلم گرفته اما این بار فرق می کنه تو رو خدا فقط پنچ دقیقه وقت بزارین و متن پایین و بخونین می خوام ببینم می تونید حال من و بفهمید می تونید درک کنید ببینید چی میگم .
دوستای خوبم ما هممون فرزندان ایران زمین هستیم پس مطمئنم که دردایی که اشک و به خونه چشامون مهمون می کنه هم مشترکه .
اگه نظرتون رو واسم بنویسید خیلی خوشحال می شم آخه می خوام ببینم چند تا قلب عاشق اطرا فم هست که معنی درد و می فهمه ، که جز خودش واسه یه نفر دیگه هم اشک می ریزه ....
پریا یه دریا ...